loading...
ashariran.rzb.ir
محمد امين نجفي بازدید : 290 شنبه 14 بهمن 1391 نظرات (0)
نوری به زمین فرود آمد: دو جاپا بر شن‌های بیابان دیدم. از کجا آمده بود؟ به کجا می رفت؟ تنها دو جاپا دیده می شد. شاید خطایی پا به زمین نهاده بود. ناگهان جاپاها براه افتادند. روشنی همراهشان می‌خزید. جاپاها گم شدند، خود را از روبرو تماشا کردم: گودالی از مرگ پر شده بود. و من در مرده خود براه افتادم. صدای پایم را از راه دوری می‌شنیدم، شاید از بیابانی می‌گذشتم. انتظاری گمشده با من بود. ناگهان نوری در مرده‌ام فرود آمد و من در اضطرابی زنده شدم: دو جاپا هستی‌ام را پر کرد. از کجا آمده بود؟ به کجا می‌رفت؟ تنها دو جاپا دیده می‌شد. شاید خطایی پا به زمین نهاده بود.
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    اشعار ایران را چگونه ارزیابی می کنید؟
    546
    آمار سایت
  • کل مطالب : 204
  • کل نظرات : 22
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 2521
  • آی پی امروز : 49
  • آی پی دیروز : 17
  • بازدید امروز : 78
  • باردید دیروز : 34
  • گوگل امروز : 3
  • گوگل دیروز : 6
  • بازدید هفته : 112
  • بازدید ماه : 1,202
  • بازدید سال : 13,728
  • بازدید کلی : 482,156
  • کدهای اختصاصی